بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را

ساخت وبلاگ
سلام ای غروب غریبانه دلسلام ای طلوع سحرگاه رفتنسلام ای غم لحظه‌های جداییخداحافظ ای شعر شب‌های روشنخداحافظ ای شعر شب‌های روشنخداحافظ ای قصه عاشقانهخداحافظ ای آبی روشن عشقخداحافظ ای عطر شعر شبانهخداحافظ ای همنشین همیشهخداحافظ ای داغ بر دل نشستهخداحافظ ای برگ و بار دل منخداحافظ ای سایه‌سار همیشهاگر سبز رفتی اگر زرد ماندمخداحافظ ای نوبهار همیشه بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 126 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 10:39

Fikrindən gecələr yata bilmirəmفیکریندن گئجه‌لر یاتا بیلمیرماز فکر تو شب‌ها خوابم نمی‌بردBu fikri başımdan ata bilmirəmبو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرمنمی‌توانم این فکر را از سرم بیرون کنمNeynəyim ki sənə çata bilmirəmنئیله‌ییم کی سنه چاتا بیلمیرمچه کنم که نمی‌توانم به تو برسمNeynəyim ki sənə çata bilmirəmنئیله‌ییم کی سنه چاتا بیلمیرمچه کنم که نمی‌توانم به تو برسمAyrılıq, Ayrılıq, aman Ayrılıqآیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیقجدایی، جدایی، امان از جداییHər bir dərddən olar yaman ayrılıqهر بیر دردن اولار یامان آیریلیقاز هر دردی بدتر جداییAyrılıq Ayrılıq aman Ayrılıqآیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیقجدایی، جدایی، امان از جداییHər bir dərdən olar yaman ayrılıqهر بیر دردن اولار یامان آیریلیقاز هر دردی بدتر جداییUzundur hicrində qara gecələrاوزوندور هیجرین‌دن قارا گئجه‌لردر هجر تو سیاه و درازند شب‌هاBimirəm mən gedim hara gecələrبیلمیرم من گئدیم هارا گئجه‌لرنمیدونم کجا برم من شب‌هاVurubdur qəlbimə yara gecələrووروبدور قلبیمه یارا گئجه‌لرقلب مرا زخمی کرده شب‌هاVurubdur qəlmibə yara gecələrووروبدور قلبیمه یارا گئجه‌لرقلب مرا زخمی کرده شب‌هاAyrılıq Ayrılıq aman Ayrılıqآیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیقجدایی، جدایی، امان از جداییHər bir dərddən olar yaman ayrılıqهر بیر درد‌دن اولار یامان آیریلیقراز هر دردی بدتر جداییAyrılıq Ayrılıq aman Ayrılıqآیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیقجدایی، جدایی، امان از جداییHər bir dərddən olar yaman ayrılıqهر بیر درد‌دن اولار یامان آیریلیقاز هر دردی بدتر جدایی بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 61 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 10:39

 عاشقم، اهل همین کوچه بن بست کناریکه تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادیتو کجا؟، کوچه کجا؟، پنجره ی باز کجا؟من کجا؟، عشق کجا؟، طاقت آغاز کجا؟تو به لبخند و نگاهی، من دلداده به آهیبنشستیم، تو در قلب و، من خسته به چاهیگنه از کیست؟از آن پنجره ی باز؟، از آن لحظه ی آغاز؟از آن چشم گنه کار؟، از آن لحظه ی دیدار؟کاش می شد گنه پنجره و لحظه و چشمت، همه بر دوش بگیرمجای آنیک شب مهتاب، تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم(فريدون مشيري) بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 104 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 10:39

  روی گرامافون، چرخیدن مهتابتو سمفونی شب، آغاز من در خوابکوچه مشخص نیست، این روبرو دریاستزیبایی محضه، حتا خدا اینجاستتو باز می رقصی با موج با مهتاب، در بادمن باز می رقصم کنج اتاق خواب، در یادتو مه فرو بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

عشق تكستاره

 

 

روزها و شب ها...

آنات و لحظه ها...

ملائك خدا...

شنونده نجواهاي عاشقانه من و تو...

نظاره گر قلب پاك من و تو...،

عشق پاك من و تو بودند،

تكستاره قلبم...

"هيچ برگي فرو نمي افتد...

مگر اينكه خدا از آن آگاه است"

 

 

بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

 

 

 

شوق ديدار...
لحظه ديدار...
شكفتن گل...
پرواز در آغوش گل...
عطر یار عطر یار و عطر یار...
دستان پر مهر گل...
غزل هاي عاشقانه خواندن با نگاه...
سرما...
گرما...
بادبزن چوبي زيبا...
رقص بادبزن با حركت دستان پر محبت گل...
عطراگين شدن فضا...
عشق...
عشق و عشق...
يكدلي...
بي رنگي...
خنده هاي بي بهانه...
گريه هاي عاشقانه...
پاي پياده...
جاده ي بي انتها...
تا بي نهايت دوست داشتن...
افسوس...

 

بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

 

 

مردي نبود فتاده را پاي زدن

گر دست فتاده اي بگيري مردي

بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

 

ندایی می آید...

با سکوتی مبهم...

همه جا دنبالم می کند...

با سکوتش صدایم می کند...

چه می خواهد از من؟...

از من عاشق به تو...

شنیدم آخر...

از من رفتنم را می خواهد...

آری شناختم آخر...

این صدای توست...

 

 

بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

 بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادمدل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادمدل به تو دادم فتادم به بندای گل بر اشک خونینم بخندسوزم از سوز نگاهت هنوزچشم من باشد به راهت هنوزچه شد آنهمه پیمان که از آن بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22

 

 

 

دلمو دست تو دادم...

دلمو آسموني كن...

بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را...
ما را در سایت بعد از او دیگر نمی خواهم آفتاب و آسمان را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : taksetarehgharb بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 19:22